رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۱۱:۴۳:۳۹ ۲۰۲۴/۱۹/۰۴     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

روش آموزش معکوس، توسط دو معلم شیمی بنام های جاناتان برگمن و آریون سم در سال ۲۰۱۲ معرفی و توسعه پیدا کرد. اصلی ترین فلسفه آموزشی این روش، همانند روش آموزش سنتی بر این اصل تاکید داشت، دانش آموزان باید تکالیف را انجام بدهند و تفاوت بین این دو رویکرد زمان انجام تکالیف بود که در روش معکوس، فراگیران می بایستی تکالیف را در کلاس انجام دهند. الگوی یادگیری معکوس چهار ستون دارد که عبارتند از محیط یادگیری انعطاف پذیر، فرهنگ یادگیری، محتوای عمدی یا هدف دار و مدرس حرفه ای. آموزش معکوس به جای معلم محور بودن دانش آموز محور است. الگوهای یادگیری دانش آموزمحور می توانند تغییر در ارائة مستقیم درس به صورت سخنرانی از داخل کلاس به بیرون از کلاس درس را توجیه کنند. بدین ترتیب، زمان بیشتری در داخل کلاس برای انجام فعالیتهای دانش آموزمحور، آزاد و فراهم می شود. رویکرد کلاس درس معکوس، مدت زمان همکنشی در داخل کلاس را افزایش می دهد. معلمان می توانند زمان بیشتری را برای تحقق یادگیری و نیازهای عاطفی دانش آموزان صرف کنند. دانش آموزان می توانند فرصتی برای بحث و تبادل نظر با معلمان خود بدست آورند. دانش آموزان می توانند هر زمان و در هر جا که بخواهند، به ویدئوهای سخنرانی تدریس دسترسی داشته باشند. و همچنین با استفاده از این رویکرد به گونه ای آموزش می بینند و تشویق می شوند که هم داخل کلاس و هم خارج از آن به محتوای درس فکر و آن را تجزیه و تحلیل کنند. درست مثل هر رویکرد جدید دیگر، رویکرد یادگیری معکوس نیز چالش هایی را برای مدرسان و دانش آموزان به همراه دارد. تغییر یک دورۀ آموزشی از رویکرد آموزش سنتی به قالب رویکرد معکوس، نیاز به مقادیر کافی سرمایه گذاری دارد. زیرا یک مدرس ناگزیر است زمان بسیاری را صرف خدمت رسانی به بسیاری از دانش آموزانی که نیاز به کمک دارند، بکند. چالش هایی را که دانش آموزان با آن مواجهند مواردی مانند مطالب به روز کسل کننده، طولانی بودن ویدئوهای ارسالی و علاقه مند نبودن به مطالب درسی را شامل می شود. 

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب