بسیاری از سرطان ها خیلی دیر، بعد از رشد و پخش شدن و متاساز، تشخیص داده می شوند. درمان های معدودی برای این قبیل سرطان های پیشرفته کارسازند. در اغلب موارد، به استثنای اندک سرطان هایی که به ایمنی درمانی پاسخ می دهند، بهترین کاری که از دستمان بر می آید به تاخیر انداختن ناچیز زمان مرگ است. نرخ بقای ده ساله برای بیماران مبتلا به سرطان متاساتیک، هنوز هم مثل پنجاه سال پیش است: صفر. ما باید کاری بیش از امید بستن به درمان های جدید انجام دهیم. وقتی سرطان در مراحل آغازینش شناسایی می شود، نرخ بقا به شدت افزایش می یابد. این وضع تا حدودی نتیجه یک حساب و کتاب ساده ریاضی است: سرطان ها در مراحل آغازینشان سلول های سرطانی کمتر با جهش های کمتر را شامل می شوند و بنابراین در برابر درمان با داروهای در دسترسمان، از جمله برخی انواع ایمنی درمانی ها، آسیب پذیر هستند. می توان گفت تشخیص زودهنگام بهترین امید برای کاهش فاحش نرخ مرگ و میر ناشی از سرطان است. در سرطان های پیشرفته و متاستاتیک، اگرنه صدها میلیارد، که دست کم ده ها میلیارد سلول سرطانی باید درمان شوند. در سرطان های کمتر پیشرفته، هر چند قطعا میلیون ها یا حتی میلیاردها سلول سرطانی از چاقوی جراح گریخته اند، جمعیت آنها بسیار کمتر از مراحل پیشرفته بیماری است. بطورکلی آخرین و شاید مهمترین ابزار در مقابله با سرطان، اجرای غربالگری زودهنگام و تهاجمی است و این یعنی آنها جهش های کمتر و درنتیجه، مقاومت پایین تری در برابر درمان خواهند داشت.
مشکل اینجاست که ما هنوز در تشخیص سرطان طی مراحل آغازین آن عملکرد چندان خوبی نداریم. از میان ده ها نوع مختلف سرطان، ما تنها برای پنج مورد از آنها در مورد روش های غربالگری قابل اتکا به توافق رسیده ایم: سرطان ریه (برای سیگاری ها)، سینه، پروستات، روده بزرگ و دهانه رحم. با این حال، رهنمودهای غالب، افراد را از انجام دادن برخی از غربالگری های اولیه، مثل ماموگرافی در زنان و آزمایش خون برای سنجش مقادیر آنتی ژن ویژه پروستات در مردان، باز می دارد. چنین وضعی تا حدی به هزینه های بالای این غربالگری ها و تا حدی هم به خاطر برخوردن به نتیجه مثبت کاذب برمی گردد که می تواند درمان های غیرضروری یا حتی خطرناک به دنبال آورد.