رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۷:۵۳:۴۸ ۲۰۲۴/۲۹/۰۴     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

selectreadingpreintermediate

It's Not Always Black and White

آن همیشه سیاه و سفید نیست

selectreading
You can find the names of colors in a lot of English expressions.‎ Many of these expressions, however, talk about colors in very different ways.‎ For example, the expression black and white can have different meanings.‎

در بسیاری از عبارات انگلیسی می توانید نام رنگ ها را پیدا کنید. اما خیلی از این عبارت، بیانات مختلفی دارند مثلاً عبارت سیاه و سفید می تواند معنای مختلفی داشته باشد

selecteadingdarsseh

If something is black and white, it means it is clear, easy to understand

اگر چیزی سیاه و سفید است، یعنی به آسانی و بوضوح قابل فهم است.

 However, some people see everything in black and white, which means that they judge everything they see as either good or bad.‎ Some people have to see something in black and white to know that it is true;‎ this black and white talks about seeing something printed, as in a newspaper.‎

اما، برخی مردم هر چیزی را سفید و سیاه می بینند به معنای  این است که آنها هر چیزی را که می بینند قضاوت می کنند که خوب یا بد است. برخی مردم مجبورند همه چیز را سیاه و سفید ببیند تا بتوانند تشخیص دهند که درست است؛ این سیاه سفید مربوط به چیزهایی است که چاپی هستند مثل روزنامه.

If something is printed in a newspaper, it must be true, right
The color red is often used to talk about things that are hot or exciting.‎ You can listen to red-hot jazz music or eat red-hot chili peppers.‎ If you roll out the red carpet for someone, you are giving them a big welcome.‎

اگر چیزی در روزنامه چاپ شود، آن می بایست درست باشد. رنگ قرمز اغلب در مورد چیزهای مهم یا هیجان انگیز است. شما می توانید به موسیقی جاز پر حرارت گوش دهید یا فلفل قرمز تند بخورید. اگر شما فرش قرمز برای کسی پهن کنید یعنی از او به گرمی استقبال کرده اید.

On TV, you may see stars walking on the red carpet at the opening night of a Hollywood movie or at the Academy Awards.‎ After a big night like this, the stars often paint the town red, which means that they celebrate and have fun, going to parties or nightclubs all over town.‎ However, red isn't always fun

در تلوزیون، ممکن است در شب افتتاحیه یک فیلم هالیودی یا در جوایز دانشگاهی ستاره ها  را در حال راه رفتن بر روی فرش قرمز ببینید. بعد از شب بزرگی همانند این، ستارها اغلب شهر را قرمز می کنند که به معنای آن است که آنها جشن گرفته اند و شاد هستند و به مهمانی و کلوب های شبانه در سراسر شهر می روند. اما قرمزهمیشه به معنای شادی نیست.

If you do something embarrassing, like spill coffee on your teacher's desk, perhaps your face is beet-red.‎ Your teacher's face might be red with anger,too!‎ Or if you see a person doing something bad on purpose,like taking someone's wallet, you can say that you caught the person red-handed.‎ Whether it's good or bad, red usually means something interesting is happening

اگر شما کار خجالت آوری شبیه ریختن قهوه روی میز معلم انجام دهید، شاید صورتتان مثل لبو قرمز شود و صورت معلمتان هم از عصبانیت سرخ شود. یا اگر شما کسی را در حال انجام کار بدی از روی عمد ببینید همانند برداشتن کیف کسی، شما می توانید بگویید دست قرمز او را گرفته اید( او را حین ارتکاب جرم گرفته اید).

Blue is different.‎ When people are blue, or have got the blues, it means they feel sad.‎ They might listen to blues music, which usually tells sad stories.‎ Blue isn't always a sad color, though.‎

اما آبی متفاوت است. وقتی افراد آبی هستند یا آبی شده اند به این معنی است که غمگین شده اند. آنها ممکن است به موسیقی آبی گوش کنند که معمولاً داستان های غمگینی را بازگو می کنند. با این وجود آبی همیشه یک رنگ غمگین نیست.

If something good happens to you when you're not expecting it, like when you get a good idea, or if you run into an old friend, you can say it happened out of the blue

وقتی یک چیز خوشحال کننده ای برای شما اتفاق می افتد که شما انتظارش را ندارید، مثل وقتی به یک ایده خوب دست پیدا می کنید یا به یک دوست قدیمی بر می خورید. شما می توانید بگویید آن خارج از آبی اتفاق افتاد.

Green is another color that can have very different meanings.‎ In the past, being green was almost always something negative.‎ For example, if you ride on a boat and feel seasick,?‎ your face may look green.‎

رنگ دیگر سبز است که می تواند معانی متفاوتی داشته باشد. در گذشته، سبز تقریباً همیشه چیز منفی بود. به عنوان مثال، اگر شما سوار یک قایق شوید و احساس دریازدگی کنید؛ صورتتان ممکن است سبز به نظر برسد.

If someone has something nice that you really want, like a new car or an expensive watch, you may also be green with envy.‎ Or if you are starting a new job, your boss may say you are green, which means that you don't have any experience

اگر کسی چیز خوبی دارد که شما واقعاً می خواهید آن را داشته باشید، همانند یک ماشین جدید یا ساعت مچی گرانقیمت؛ ممکن است از حسادت صورتتان سبز شود. یا اگر شما یک کار جدیدی را شروع کنید؛ ممکن است رئیستان به شما بگوید که سبز هستید، یعنی شما هیچ تجربه ای نداری.

Now, however, green is usually good.‎ Being green more often means doing good things for the environment.‎ People who are good at growing plants have a green thumb.‎ Many companies are going green, which means they are recycling more or are trying to use less energy.‎

اما حالا سبز معمولاً خوب است. سبز بودن اغلب به معنای انجام دادن چیز خوبی برای محیط است. افرادی که گیاهان را خوب پرورش می دهند، دارای یک شصت سبز هستند.خیلی از شرکت ها دارند سبز می شوند، به این معنی که آنها بیشتر بازیافت می کنند یا در حال تلاش برای استفاده کمتر از انرژی هستند.

In fact, some companies are moving to new, green buildings, which may use solar power or grow plants on their roofs.‎ So if someone asks you how green you are, it probably means they want to know if you do good things for the environment

در حقیقت، بعضی شرکت ها در حال انتقال به ساختمان های سبز جدیدند که ممکن است از انرژی خورشیدی استفاده کنند یا گیاهان را روی سقف هایشان بکارند. بنابراین اگر کسی از شما پرسید چقدر سبز هستید، احتمالاً آنها می خواهند بدانند که آیا شما چیز خوبی برای محیط انجام می دهید.

Learning new expressions with colors can be fun, but it's not always easy.‎ As you can see, their meanings can sometimes be very different.‎ Try looking for these expressions in the things you read.‎ If you learn more so about how these expressions are used, you may add a little color to your writing, or even pass your next English test with flying colors

یادگیری بیان های جدید با رنگ ها می تواند سرگرم کننده باشد، اما همیشه آسان نیست. همانطور که می توانید ببینید، گاهی معنای آنها ممکن است خیلی متفاوت باشد. سعی کنید این بیانات را در چیزهایی که می خوانید جستجو کنید. اگر شما در مورد استفاده  این بیانات بیشتر یاد بگیرید، ممکن است کمی رنگ به نوشته هایتان اضافه کنید یا حتی آزمون انگلیسی بعدی را با رنگ های پرواز کننده بگذرانید.

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب